همه ما در طول دوران حیاتمان با نمونه های زیادی از نام های معروف (برندهای شخصی) ستاره های سینما، سیاست مداران، خوانندگان، ورزشکاران و غیره مواجه شده ایم که یا حال با پایان عمر حرفه ای شان در آن حوزه از آن کناره گیری کرده اند (به زبان تئوری منحنی عمر، دچار افول و نابودی شده اند) و یا در برهه ای از زمان به علل مختلف دچار آسیب دیدن شهرت و وجهه خود شده اند و زودتر از اینکه برند شخصی شان به بلوغ برسد از اذهان پاک شده اند. برخی اما مسیر دیگری را پیش گرفته اند و هر بار که برند شخصی شان در دوره بلوغ گیر کرده و یا به افول نزدیک شده است، از دام افتادن در روند معروف معرفی، رشد، بلوغ و افول فرار کرده و دوباره به برند شخصی شان حیات بخشیده و رشدی دوباره برای آن رغم زده اند. این تعداد قلیل هستند. آنهایی که حال یا بدرستی یا بر اساس اصول برندسازی و روابط عمومی برند شخصی شان را ساخته و مدیریت کرده بودند و یا در هر برهه ای از زمان بر اساس تحقیق و تحلیل از جایگاه شان در ذهن مخاطبین بدرستی آگاه شده بودند، در این زمینه بسیار موفق عمل کرده اند.